تولد
و آن روزی که دستان محبت آسمان را شاد می بیند!
وقلب تو دگر غمگین ماندن نیست.
نه پیکاری ز زشتی ها در این دنیا.
نه زجر کودکی گریان!
و نه سقفی بروی خانه ی امید ، آوار می گردد.
همان روزی که دست مهربانی ها شود پیدا.....
تولد می شود آغاز....!
-
دلم سرگرم ماندن نیست.
و خوبی ها چه ناپیداست.
اگرچه آرزوی آن تولد بر دلم مانده!
به امید روز تولد انسانیت وجوانمردی در سراسر دنیا
به مناسبت تولدم و تقدیم به دوستان عزیزتر از جان:))
دوم شهریور نود و دو
نظرات شما عزیزان:
وآنقدر بزرگ باشد که نتوانی آن کس را که دلت میخواهد حتی یکبار ببینی.....!!!
ابتدای سال ات که
مقلب القلوب تنهایی باشد.. توفیری نمی کند که
شهریور دل خستگی ها با چه حالی تحویل شود..
