...یادداشــــــــــــــــــــــت های من

انگار دیگر کسی نیست تا دلداریم بدهد در غصه ها

از این به بعد اگر دلمان گرفت

دلمان به کدام نوشته و نفس جدید تو خوش باشد؟

اشک هایی که پای صدای تو ریختم

حالا همه اش یکجا جمع شده و البته نمیتواند خالی شود

چون صدایت دیگر اشک هایم را صدا نمیکند

تا لحظه لحظه پایین بیاید...

مرتضی پاشایی

هنوز هم صدایت را میبوسم و با شنیدنش فاتحه ای بدرقه راهت میکنم

روحت شاد پسر صدای عاشقانه ها...

یک دوست داشتن هایی هم هست
که از دور است و در سکوت
که دلت برایش از دور ضعف می رود
که وقتی حواسش نیست
چشمانت را می بندیو در دل
دعایش می کنی
و با یک بوسه به سویش
روانه می کنی
که وقتی بی هوا
نگاهش با نگاهت
یکی می شود
انگار کسی به یک باره
نفس کشیدن را ممنوع می کند
یک دوست داشتن هایی هست
که به یک باره
بی مقدمه
پا در کفشِ دلت می کند
و جا خوش می کند
و از دستِ تو کاری بر نمی آید
جز از دور دوستش داشتن
یک دوست داشتن هایی هست
ساکت است
آرام است
خوب است
گم است ..

پ.ن:نمیدونم این شعر از چه کسی هست،به دل نشست

پیشنهاد موسیقی:دانلود آهنگ زندگی از حسین توکلی

نگهبان حرم عباس

امید خواهرم عباس

پناه دخترم عباس...

چه سان نئش تو بردارم؟

آه...

بیا برگرد خیمه ای که سکانم

منو تنها نگذار ای علمدارم

بیا برگرد خیمه ای که سکانم

منو تنها نگذار ای علمدارم

منو تنها نگذار ای علمدارم

ای علمدارم...

پ.ن:ایام سوگواری ابا عبدالله رو تسلیت عرض میکنم.علمدار از آقای علی فانی

عاشقم!
اهل همین کوچه ی بن بست کناری
که تو از پنجره اش پای به قلب منِ دیوانه نهادی

تو کجا؟ کوچه کجا؟ پنجره ی باز کجا؟
من کجا؟ عشق کجا؟ طاقتِ آغاز کجا؟
تو به لبخند و نگاهی
منِ دلداده به آهی

بنشستیم
تو در قلب و
منِ خسته به راهی
گُنه از کیست؟
از آن پنجره ی باز؟
از آن لحظه ی آغاز؟
از آن چشمِ گنه کار؟
از آن لحظه ی دیدار؟
کاش می شد گُنهِ پنجره و لحظه و چشمت

همه بر دوش بگیرم

جای آن یک شب مهتاب

تو را تنگ در آغوش بگیرم.

"رحمان نصر اصفهانی"

بعدا نوشت:ممنونم از mace عزیز:)

فکر میکنم این شعر با شعر کوچه از آقای مشیری به هم مرتبط هستن

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم...