میگذرد...
میگذرد..
این شبهای سرد..بی روح میگذرند...
این دلتنگی قلبم نیز میگذرد....
میگذرند این همه شبها بی حضور تو...
این لحظه های سخت بی تو نفس کشیدن میگذرند...
اما همه این لحظه ها به سختی میگذرند...
دلتنگی ام بی حد شده !! چون مرزی برایش قائل نشدم
هرگز نگفتم به قلبم دوستت داشته باشد - تا -...!!!
دوستت دارم - تا- خود خدا...
امشب به دنبال – تا-ی دوست داشتن ِ قلبم برای تو بودم !!
دوستت دارم - تا - ته دنیا..دیدم ته دنیا مرگ است .. !!
من بعد مرگ هم با توام ! سالهاست مرده ام..اما – تو – درمنی!!
در قلبمی ...پس دوستت دارم - تا- قیامت !
..می بینم سالهاست در قلبم قیامتی بر پاست...
قیامتی که از حضور توست ...
از آن گذشتم و دربهشتم وقتی تو را نفس میکشم..نفس !!
ودر جهنمم وقتی تو در هوایش نیستی ..نفس..!!
پس دوست داشتن ِ قلبم را- تائی- -نیست !!
من به خود خدا هم گفتم : دوستت دارم .....بدون هیچ -تائی-
اما تو چه زود از من بریدی ...!
با اولین – تا – دوستم نداشتی ..
تا قلبت حضورم را لمس نکند...!!
تا حد فراموشی...
نظرات شما عزیزان:
بزن به دل کوچه ها ...
و آن قدر حدیث عشق ...
و ذکر یا عشق یا عشق یا عشق سر بده ...
که لیلی با پای برهنه خود را به دیدار مجنون برساند ...
بخوان درویش صدایت بوی صبح می دهد ...
من نذر کرده ام ...
نذر کرده ام تار تار گیسویش را دانه دانه با اشک بوسه زنم
پاسخ:مرسی:))))
همیشه یک نفر نیست
یک نفر گاهی همه است
شاید حالا بتوانی بفهمی
وقتی غروب یک روز پائیز
دلم برای تو تنگ می شود
چه دلتنگی عظیمی را
به دوش می کشم!
.gif)
.gif)
پاسخ:ممنون زیبا بود